و باز هم مادر

ساخت وبلاگ
در حالی که آهنگ آذری سنتی گوش می دهم و مرا به دوران طفولیت 4 یا 5 سالگی می برد، به آن زندگی روستایی.... و همزمان به فکر مادر می افتم، مادری که الان کمتر از 24 ساعت است ندیدمش و دیوانه شده ام...دیوانه اش شده ام... مادرم برگرد... تنها در آغوش اوست که در این دریای پرتلاطم به آرامش می رسم.  نکند خدا همان مادر است و مادر و باز هم مادر...
ما را در سایت و باز هم مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rozaneyebaste بازدید : 94 تاريخ : پنجشنبه 10 آبان 1397 ساعت: 19:24

یک عده احمق دور و بر ما رو گرفته؛ الان نزدیک 20 دقیقه است سشوار روشنه و موهایش را از چپ به راست و بالعکس شانه می کند. درست کردن مو و سشوار زدن و ژل مالیدن مجموعا نزدیک یک ساعت وقتش را می گیرد، این را اضافه کنید به 45 دقیقه دوش قبلش، همین رقم را ضربدر هرچند روز که مایل هستید بکنید (چون هر روز دوش می گیرد) تا بدست آور و باز هم مادر...
ما را در سایت و باز هم مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rozaneyebaste بازدید : 110 تاريخ : پنجشنبه 10 آبان 1397 ساعت: 19:24

* طبق فیزیک نیوتنی گرانش نیرو است و اجسام به هم نیرو وارد می کنند که این با مجذور عکس فاصلۀ آن ها نسبت عکس دارد.  طبق نظریۀ نسبیت عام انیشتین گرانش نیرو نیست بلکه هر جسمی در تاروپود فضا-زمان بسته به جرم خود خمیدگی ایجاد می کند که اثر آن به صورت گرانش (جذب) ظاهر می شود.  * در تکینگی سیاهچاله چه اتفاقی می افتد؟ آیا به و باز هم مادر...
ما را در سایت و باز هم مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rozaneyebaste بازدید : 101 تاريخ : پنجشنبه 10 آبان 1397 ساعت: 19:24

از دیگر مزایای زندگی در بیرون از مرزهای این خاک اینه که از شر آداب و رسوم ک.شعر زمان رها می شوی! مثال میزنم. عید است چه عیدی! قربان! قرباننیخ! رسم است که فک و فامیل پول میذارن رو هم یه گاوی گوساله ای گوسفندی زمین میزنند و بعد گوشت آن را بین خود (دقت شود بین خودِ خودشان و نه بینوایان) تقسیم می کنند و بعد به یه جای با و باز هم مادر...
ما را در سایت و باز هم مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rozaneyebaste بازدید : 113 تاريخ : پنجشنبه 10 آبان 1397 ساعت: 19:24

هر چه هست در زمان نهفته است؛ زمان به عنوان بعد چهارمی که کاملاً نقش دارد و بدون زمان هیچ نیرویی وجود ندارد، هیچ گرانشی وجود ندارد. باید دید زمان چیست، آیا جزء سازنده ای دارد؟ اگر بله آیا چون در بعدی فراتر از ابعاد قابل لمس ما حضور دارد نمی توان به هیچ اطلاعاتی در مورد آن دست یافت؟ آیا نمیتوان روی آن کنشی انجام داد؟ حتماً باید راهی باشد... آیا بعد پنجمی، ششمی، n- امی در در کار است؟ اگر بله تا چه بعدی؟! ریاضیات در این مورد چه می گوید؟ 

 

و باز هم مادر...
ما را در سایت و باز هم مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rozaneyebaste بازدید : 122 تاريخ : پنجشنبه 10 آبان 1397 ساعت: 19:24

لیکن این یک فریب است! همین یک ماه پیش بود که نزدیک دو ساعت باهاش حرف زدم توی تلگرام که امین جان باور کن زندگی لذتش به این سختیهاشه (به گ.ا رفتگی رو توجیه می کنیم در واقع!) و امیدوار باش، تو الان نباید به فکر کار باشی تازه سال اول دانشگاهی، فکرت تو درست باشه و در آینده همه چی جور میشه و از این شر و ورا خلاصه.  دیروز و باز هم مادر...
ما را در سایت و باز هم مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rozaneyebaste بازدید : 105 تاريخ : پنجشنبه 10 آبان 1397 ساعت: 19:24

حسن صمیمی ترین دوست دوران خدمتم بود. منی که قول داده بودم در دوران خدمت هیچ دوستی برنگزینم، یعنی خیلی وقت پیش به این نتیجه رسیده بودم که همان سه چهار دوستی که اطرافم هست کافی است و ظرفیتم بیشتر از این نیست که دوست جدیدی وارد زندگی ام شود. لیکن حسن متفاوت بود. حسن نسخۀ دیگری از درون من بود. او بود که حرف نمیزد ولی در و باز هم مادر...
ما را در سایت و باز هم مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rozaneyebaste بازدید : 102 تاريخ : پنجشنبه 10 آبان 1397 ساعت: 19:24

حس فردی را دارم که زندگی اش تمام شده است و هیچ اتفاق خوشایندی یارای آن را ندارد که این فرد را دلگرم کرده، بهش انرژی تزریق کرده، و به حرکت وا دارد. گویی هیچ فرد، مکان، شیء، دستاورد، یا حرف جدیدی توان آن را ندارد که در احساسم نسبت به این دنیا و آینده ام و آینده اش تغییری ایجاد کند. گاهی آدم الکی به خودش انرژی می دهد، و باز هم مادر...
ما را در سایت و باز هم مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rozaneyebaste بازدید : 100 تاريخ : پنجشنبه 10 آبان 1397 ساعت: 19:24

سلام نمیدونم چه جوری و از کجا باید شروع کنم ؟! اما سعی میکنم هرآنچه در ذهن دارم به زبان آورم . واقعیت این است که من سال ها به فکرت بودم ! نه عاشق نه ، شاید یه جورایی خودخواه شده بودم و می خواستم فقط مال من باشی و بذارمت یه کنج اتاق و بهت خیره بشم ! هر وقت می دیدمت احساس خاصی بهم دست می داد و متفاوت با سایرین می دیدم و باز هم مادر...
ما را در سایت و باز هم مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rozaneyebaste بازدید : 83 تاريخ : پنجشنبه 10 آبان 1397 ساعت: 19:24

میبینی ساعت 1 نصف شبه اما بدون توجه به اینکه کسی خوابه در رو میکوبه، نه از عمد (شایدم عمداً) بلکه چون مشکل داره!

یا کلاً هر کاری که میکنه با سروصداست. وقتی میبینی یکی خوابه آیا نباید صدای تلویزیون رو کم کنی؟

یا وقتی میتونی در رو آروم ببندی چرا باید محکم ببندی؟! اصلا چرا این چیزا حالیت نیست؟ 

دقیقاً در چنین مواقعی میخوام بهش بگم: ***خُلی؟ اما چون پدرمه خجالت میکشم بهش اینو بگم!

 

و باز هم مادر...
ما را در سایت و باز هم مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rozaneyebaste بازدید : 93 تاريخ : پنجشنبه 10 آبان 1397 ساعت: 19:24